پرش لینک ها

۷ قانون ذهنی معنوی برای رسیدن به موفقیت

برناردشاو می گوید:”وقتی جوان بودم، متوجه شدم از هر ده کاری که انجام می دهم نه بار با شکست مواجه می شوم و چون نمی خواستم تسلیم شوم و شکست را بپذیرم، آموختم که هر کار را ده بار انجام دهم”.
همینطور وقتی که از پترکبیر دلیل موفقیت هایش را می پرسند، در جواب پاسخ می دهد:”آنقدر شکست خوردم تا راه شکست دادن را آموختم”.

بیشتر مردم فکر می کنند، انسان هایی موفق هستند که از در و دیوار برای آنان شانس و اقبال می بارد.چنین افرادی زندگی را یک پیکار می انگارند، پیکاری برای یافتن طلسم خوشبختی.

اما علم NLP می گویدزندگی پیکار نیست، بلکه یک بازی است. این بازی، مثل هر بازی دیگر، راه و روشی برای برنده شدن دارد. قانون و اصول دارد.پیروان NLP سعی می کنند با الگوبرداری از آدم های موفق، پی به این قانون برده، رموز موفقیتشان را بفهمند. آنها با دقت و تفحص در افکار و اعمال انسان ها به نتایج جالبی دست یافتند. از جمله این که انسان های ناموفق غالباً افرادی هستند که از کاه، کوه می سازند.استعداد و تواناییهای خود را نمی شناسند و به جای تلاش کردن، رویدادها و حوادث زندگی را غیر منطقی و با دیدی منفی تجزیه و تحلیل می کنند. بعنوان مثال اگر یکبار شکست بخورند، به لیاقت خود شک کرده، فوراً تخلیه انرژی شده، دست از تلاش بر می دارند. بعبارتی به دلیل ترس از شکست، شکست می خورند!انسان های موفق آدم هایی هستند که به تواناییهای خود ایمان دارند، آنها معمولا کوه مشکلات را چون کاه می بینند. هرگز با دیدن موانع یا پس از شکست ناامید نشده، دست از تلاش بر نمی دارند و راه دیگری برای رسیدن به آرمانشان می یابند.
بدون آگاهی از قانون معنویت نمی توان در بازی زندگی برنده شد. برای برنده شدن باید ایمان داشت که قادر به پیروزی هستیم. با این ایمان تواناییهایمان رشد پیدا می کند و همین باعث موفقیت می شود. این پیروزی، متقابلاً باعث تقویت ایمان می شود و …
این دور تسلسل مدام ادامه دارد. هر چه موفقیت ها بیشتر شود، فرد ایمانش به لطف خالق توانا و تواناییهای خود بیشتر می شود و هر چه ایمان قوی تر شود ، موفقیت بیشتر و سهل الوصول تر می گردند… آن موقع است که سایرین می گویند برای فلان شخص از در و دیوار شانس می بارد.تقویت ایمان با قوانین ذهنی در ارتباط است.

article_image_one_107.jpg

ذهن سه بخش دارد:

  • نیمه هوشیار
  • هوشیار
  • هوشیاری برتر.

ذهن نیمه هوشیار :توان فهم و استنباط ندارد و بدون مسیر و جهت، هر فرمانی به آن بدهند همان را انجام می دهد؛

ذهن هوشیار: ذهن بشری است. زندگی را به همان شکلی که به نظر می رسد، می بیند. تنها چیزهایی که محسوس و مدلل است قبول می کند. ذهن هوشیار، مرگ، بیماری، فقر و بلا را مشاهده می کند و بر ذهن نیمه هوشیار اثر می گذارد.

هوشیاری برتر :یعنی آن ذهن الهی که درون هر انسانی وجود دارد. هوشیاری برتر قله آرمان های عالی انسان و عرصه طرح الهی است.

افلاطون معتقد است هر انسانی صاحب طرح الهی است و آن را «الگوی کامل» نامیده است:
«جایی هست که جز تو هیچ کس نمی تواند آن را پر کند. کاری هست که جز تو هیچ کس قادر به انجامش نیست.»
این طرح در هوشیاری برتر انسان دارای تصویری است در نهایت کمال که معمولاً به صورت آرمانی دست نیافتنی یا آرزویی رویایی – که برآوردنش محال به نظر می رسد – در ذهن هوشیار جلوه می کند.
NLP، هنر پیروز شدن در بازی زندگی را هدایتِ بخش نیمه هوشیار ذهن می داند. برای درست جهت بخشیدن به ذهن نیمه هوشیار باید از قوانین ذهنی و معنوی اطلاع داشته باشیم.

پاره ای از این قوانین عبارتند از:

قانون اعتقادات:
به هر چیز که اعتقاد داشته باشید چه درست چه نادرست، بر قسمت نیمه هوشیار ذهن تأثیر می گذارد و با دقتی حیرت آور به عینیت در می آید.هر امر باید ابتدا در غالب اعتقاد درآید تا به آن عمل شود.

قانون انتظارات:
هر آنچه که انتظارش را می کشید به سرتان می آید. مثلا اگر انتظار یک زندگی خوب و موفق را می کشید، همان را خواهید داشت و برعکس. پس اگر هر عملی که انجام دهید از آن انتظار مثبت داشته باشید، نتیجه مثبت خواهید گرفت. حتماً تأثیر این قانون را در زندگی روزمره زیاد دیده اید.

قانون جاذبه:
منفی ها، منفی ها را جذب می کنند و مثبت ها، مثبت ها را. افراد با ذهنیت منفی، اشخاص منفی را جذب می کنند و برعکس، افراد با ذهنیت مثبت، اشخاص پر انرژی و مثبت اندیش را.

قانون جانشینی:
ذهن نیمه هوشیار در یک لحظه می تواند فقط به یک وجه از قضیه فکر کند (مثبت یا منفی). یعنی زمانی که می خواهیم به جنبه مثبت کاری فکر کنیم قادر نیستیم در همان لحظه جوانب منفی آن را هم بسنجیم.مگر آنکه جنبه منفی جانشین وجه مثبت شود.

قانون کارما:
آدمی تنها آنچه را که می دهد باز می ستاند. بازی زندگی، بازی بومرنگ هاست. پندار و کردار و گفتار انسان –دیر یا زود- با دقتی حیرت انگیز به خود او باز می گردد.
کارما واژه ای است سانسکریت به معنای “بازگشت”. آنچه که آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد. بسیاری از مردم از این واقعیت غافلند که هدیه دادن نوعی سرمایه گذاری است و اندوختن از سر حرص و احتکار جز تنگدستی عاقبتی ندارد.

قانون بخشایش:
این قانون می گوید خطاهای خود و دیگران را فراموش کنید و ببخشید. فراموش کردن خطاهای خود این حسن را دارد که تصویر ذهنی شخص از خود، مخدوش نمی شود.
هر اندیشه ی خشک و محدود کننده ای مثل مقصر دانستن خود، یا کینه و ناراحتی داشتن از د۰یگران بر ذهن نیمه هوشیار اثر گذاشته، مانع پیشرفت می شود.

قانون پرهیز از تردید و هراس:
جز تردید و هراس هیچ چیز نمی تواند میان انسان و آرمان هایش فاصله ایجاد کند. اگر انسان بدون دلهره، برای تحقق آرزوهایش تلاش کند، بی درنگ برآورده خواهد شد.
ترس دشمن بزرگ بشر است. ترس از تنگدستی، ترس از بدبختی، ترس از شکست، ترس از بیماری، ترس از دست دادن و …
خداوند در کتب مقدس آسمانی مکرراً انسان را خطاب قرار داده و فرموده است:«ای کم ایمانان چرا ترسانید؟»
معنای این عبارت این است که می بایست ایمان را جانشین ترس کنیم، ترس ایمان وارونه است. ترس یعنی ایمان به شر.

ارسال دیدگاه

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.
خانه
فروشگاه
مقالات
جست و جو
Explore
Drag