پرش لینک ها

۸ راه کار ساده مدیریت کارمندان

برای این که بتوانید بر مردم به نحوی کارآمد مدیریت داشته باشید باید به خوبی با آن ها سازش کنید. مدیریت افراد موضوعی است که برای همه به خصوص صاحبان شرکت ها و کارفرمایان جالب است.رمز موفقیت بهترین مدیران امروز این است که دارای هنری پرورش یافته از درک و سازش با دیگرانند و این صفات آن ها همراه است با صبر، قاطعیت و اخلاق.

حتما موفق ترین مدیر هم در جستجوی راه های جدید پیشرفت و ترقی است. یک بار این حقیقت را درک کنید، شما هم می توانید در مسیر مدیریت کارکنان خود گام های مثبتی بردارید و در زمان طولانی برای منافع خود با لذت و آرامش بیشتر بکوشید.

یک ضرب المثل معروف چینی می گوید:

 اگر برای یک سال خود می خواهید برنامه ریزی کنید، غلات بکارید.

– اگر برای سه سال خود می خواهید برنامه ریزی کنید، درخت بکارید.

 اما اگر برای ده سال خود می خواهید برنامه ریزی کنید، مردم را بکارید.

article_image_one_88.jpg

۱٫ به کارمندانتان کارهای سخت و خسته کننده ارجاع نکنید

کارمندان علاقه ای به کارهای چالش زا ندارند. بنابراین در مواجهه با این جور کارها روحیه خود را می بازند. این دست شماست که کار برای کارمندتان خسته کننده یا پر از هیجان باشد. کار باید یک فعالیت ارضا کننده باشد که بهترین چیزها را مطابق لیاقت افراد در اختیارشان می گذارد.

کار نباید تنها، منبع درآمد باشد، بلکه باید به صورت فعالیتی درآید که موجب رشد و تکامل کارمندان می گردد.

۲٫ موفقیت کارمندتان، موفقیت شماست

اگر بدانید که از کارمندی با حقوق بالا چگونه به نفع شرکت استفاده کنید، حقوق او گران به نظر نمی رسد. کارمند با حقوق پایین تر ممکن است به خاطر اشتباهات دایمی که مرتکب می شود، خیلی گران تمام شود. کاری کنید کارمندانتان به موفقیت برسند. تلاش کنید حقوق بالایی که می گیرند، بازدهی داشته باشد. اگر آن ها موفق شوند، کار شما هم موفق خواهد بود، به همین سادگی.

۳٫ بگذارید کارمندتان طعم موفقیت را بچشد.

وقتی یک بار طعم موفقیت چشیده شود و با احساس و از ته قلب آن ها را تشویق کنید، آن ها مانند گلوله برفی که از تپه سرازیر شود رشد می کنند و رشد کارمندتان منجر به رشد شرکت شما می شود.

موفقیت کارمند چیست؟ خوب، موفقیت یعنی رسیدن به چیزی بیش از آنچه انتظار می رفته. به او کمک کنید. در سکوت و محرمانه، شجاعت او را افزایش دهید و آن قدر این کار را ادامه دهید تا موفقیت به دست آید. وقایع را به همراه او تجزیه و تحلیل کنید و از عقل و خرد خود بهره بگیرید. به کارمندانتان انگیزه بدهید. یک انگیزه برای کار موفق کارمندتان بسیار مهم است. فروش، فروش است، اما وقتی به آن ها بگویید که فروش یک واحد به معنی چه میزان سود برای نهادتان است و به علاوه، فرصتی برای فروش های دیگر است، کارمندتان دلیل تلاش خود را بهتر می فهمد.

بیان علت کاری را که به آن ها می سپرید را به صورت عادت خود درآورید چون اگر کارمندی نداند که نقش فردیش در موفق ساختن صنعت چیست، از تمام توانایی هایش استفاده نخواهد کرد.

در صورت دانستن دلیل، کارمندتان سختکوش تر خواهد شد.

۴٫ اعتمادبه نفس کارمندتان را افزایش دهید

هر مدیری که می خواهد کارمندانش را بسازد باید مطمئن شود که اعمال خودش سازنده عرت نفس کارمندانش است. به کارمندانتان امنیت، آموزش، اجازه مبارزه، پول و از همه این ها مهمتر و بالاتر، رضایت شغلی بدهید همانطور که از رئیس خودتان انتظار داشتید. بر خلاف تصور مدیران مساله همیشه پول و وقتی که برای کارمندتان هزینه می کنید نیست. بلکه چگونگی لطف کردن به دیگران هم به حساب می آید. خیلی از مدیران در پایان سال عیدی های سنگینی به کارمندان می پردازند. اما آن ها این پول را می دهند چون باید بدهند، نه برای اینکه دوست دارند بدهند. هر چیزی می دهید، باید با احساس داده شود. چیزی که هنگام پرداخت می گویید ۱۰ درصد قضیه است. آنچه چشمانتان می گوید ۲۰ درصد، آنچه ذهن تان می گوید ۳۰ درصد و آنچه قلبتان می گوید ۴۰ درصد کل موضوع ارزش دارد! این را به یاد داشته باشید تا هرگز اشتباه نکنید.

با الگوی خوب بودن، نظم را به آن ها بیاموزید. وقتی ساعت کاری ۹ صبح شروع می شود و شما ساعت ۱۱ می آیید، کارمندان دل به کار نخواهند داد. تنها وقتی دل به کار می دهند که ببینند شما سخت تر از آن ها کار می کنید. سعی کنید یک سال تمام ساعت ۸:۳۰ سرکار بروید و تفاوت را ببینید.

۵٫ اشتباهات کارمندان را با وقار و احترام، ببخشید

افراد بشر همه کارمند هستند و کارمندان هم انسانند. انسان ها دچار ضعف های درونی مانند تنبلی، حرص، کم حوصلگی، غرور و اینطور مشکلات می شوند. می گویند کارمندان مثل سیب هستند، بله تعجب نکنید! وقتی یک سیب که رویش لکه دارد گیرتان می آید، چه کاری می توانید بکنید، می توانید او را دور بیندازید و یا بعد از برداشتن لکه سیب با چاقو آن را بخورید. ۹۶ درصد اوقات، لکه خیلی عمیق نیست. سیب بدون لکه هم بسیار گران است. به طریق مشابه، اکثر کارمندان و همکاران شما مثل سیب هستند-

باید ضعف های آن ها را با «چاقوی ذهنی» خود درآورید و از نقاط قوت آن ها برای سودبری دو جانبه استفاده کنید.

۶٫ به کارمندان بیاموزید با هم کنار بیایند

کنار آمدن در هر شرکتی جنبه بسیار مهمی از روابط انسانی است. چه این شرکت ۶ کارمند داشته باشد یا ۶۰، ۶۰۰، ۶۰۰۰. ما کسانی را دیده ایم که به نظر بسیار زبده بوده اند، اما عملکرد آ ن ها به علت نساختن با همکارانشان چندان تعریفی نداشته. به کارمندانتان گوش زد کنید، آن هایی که به دیگران لطف می کنند، نتیجه محبت های خود را خواهند دید و برعکس، آن هایی که فقط تلخی می کنند، تلخی هم می بینند.

همچنین اگر هنوز درگیری بین شما و کارمندانتان وجود دارد، آن را از بین ببرید. کارمند اصلاح ناپذیر را هم بیرون کنید تا برود و برای رقبای شما کار کند!

به کارمندان بیاموزید که همه ما برای رشد به دستان کمک کننده نیازمندیم. وقتی رشد کردید، دست دیگران را هم بگیرید.

۷٫ کارمندان بد را درمان کنید

کارمندان با هم مساوی نیستند. هرگز هم نبوده اند و نخواهند بود. شما به عنوان یک رهبر، هرگز نباید کارمندان بد را تحمل کنید. یک ژاپنی می گوید: « میخ بیرون زده باید آن قدر چکش بخورد تا پایین برود». می توانیم بگوییم که کارمندان بد مثل میخ کج هستند. باید آن ها را صاف کنیم یا دور بیندازیم. این کار به کمی قاطعیت و شجاعت نیاز دارد. کارمند بد از موثر بودن کار تیمی جلوگیری می کند و با اعمال ناخودآگاهش روی کارمندان خوبتان اثر منفی می گذارد.

۸٫ کارمندان را تشویق کنید که به نیازهای مشتری توجه نشان دهند

کارمندتان به هنگام برخورد با مشتری ها باید طوری باشد که تولیدات؛ شرکت را با حسن نیت بفروشد. این کار نباید متظاهرانه باشد. کارمندان را طوری آموزش دهید که سفیر حسن نیت باشند. رفتار منفی یک مشتری می تواند درست مانند ضدتبلیغ عمل کند. این جمله را به خاطر بسپارید: « اگر هشت ساعت برای انداختن درخت وقت داشته باشم، شش ساعت آن را به تیز کردن تبرم می گذرانم».

تصور کنید که ذهن هر کارمند یک سر تیشه است. هر کسی «سر تیشه ذهنی» خود را دارد. اکثر ما از تیزی که به ارث برده ایم راضی هستیم. بعضی از ما شانس کافی برای انگیزه دادن به خود برای تیز کردن منظم تبر را داریم.

به عنوان یک مدیر، تلاش کنید شش ساعت را برای تیز کردن مهارت های کارمندان خود به کار گیرید تا آن ها مشتری مدار شوند.

تقریبا هیچ راه دیگری وجود ندارد. تمام کارمندانتان باید این را بفهمند که حضورشان در شرکت به خاطر مشتری است. هر کارمندی باید ذهنا و قلبا دریابد که مشتری رئیس است، سود است. حتی یک حسابدار هم بد نیست برای دریافتن نبض کار با مشتری برخورد داشته باشد.

ذهن کارمند شما، مثل ذهن خودتان شبیه قطعه زمینی است. باید با (ایده ها) در آن بذر بکارید، (با مطالعه) آن را شخم بزنید، (باملاقات هم ردیفان خود) آن را تقویت کنید، (برای جلوگیری از سکون آن) آفت کشی نمایید، تا بهترین محصول از آن به دست آید.

ارسال دیدگاه

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.
خانه
فروشگاه
مقالات
جست و جو
Explore
Drag