امروزه هر کسی فکر می کند که ایده ای هوشمندانه دارد و امیدوار است روزی آن را به ثمر بنشاند. همه به نوعی خود را کارآفرین و فعال در این حوزه می دانند. اما در حالی که همه می خواهند به موفقیت برسند، تنها تعداد کمی از افراد روی خوش داستان را می بینند و آنها که کارآفرینان واقعی هستند در جرگه موفق ها دیده می شوند. در نقطه مقابل آن دسته از افراد هستند که فقط می خواهند کارآفرین نامیده شوند.
در ادامه این مطلب به ۱۰ تفاوت کارآفرینان واقعی و افراد معمولی که خود را کارآفرین می دانند پرداخته شده است.
۱- یک بازنده با بهانه آوردن، سعی و تلاشش را عقب می اندازد اما در مقابل سلام گفتن به شکست ها و پیشروی در جهت ساختن ایده آل ها کاری است که یک کارآفرین واقعی می کند.
۲- کارآفرینان واقعی با اشتیاق درونی شان پیش می روند در حالی که افراد معمولی با چیزی که فکر می کنند باید به آن علاقه مند باشند حرکت می کنند. همه موفقیت کارآفرینان براساس چیزی که عاشقش هستند و عشقی که به واسطه اش کاری انجام می دهند ساخته می شود. سعی کنید دانش و اشتیاق واقعی خود را بشناسید و با کمک آنها کسب وکار خود را بسازید تا با موفقیت واقعی آشنا شوید.
۳- کسانی که صرفا می خواهند کارآفرین نامیده شوند فقط به خودشان فکر می کنند، در حالی که یک کارآفرین واقعی می داند که تیمش همه چیز است. یک کارآفرین واقعی ارزش کار تیمی و رهبری تیم را می داند. بهترین ایده ها هم هرگز بدون داشتن یک راهبر و انتخاب افراد مناسب برای ساختن تیم، راه به جایی نمی برند.
۴- زمانی که وقت اجرا می رسد باید بدون توجه به اینکه چند ایده خوب دیگر وجود دارد برای ساخت ایده اصلی هماهنگ و همراه شوید. کارآفرینان واقعی وقتی می خواهند توپ را بگیرند برای قاپیدن آن تا جایی که می توانند به هوا می پرند.
۵- افراد معمولی فقط با تابلوی موفقیت خود مشغول می شوند و در مقابل کارآفرینان واقعی هر لحظه روی واقعی کردنش در آینده کار می کنند. زندگی یک کارآفرین معمولا سرشار از سختی است. زندگی با غذاهای بی مزه و زندگی در شرایط سخت. اما ساختن موفقیت از یک ایده تنها با نگاه کردن به ابعاد آن ممکن نیست. کار سخت و هوشمندانه در شرایط مشکل و پیچیده برای رسیدن به موفقیت لازم است.
۶- کارآفرینان واقعی شکست ها را پذیرفته و از آن یاد می گیرند در حالی که افراد معمولی با شکست ها می شکنند. هر کارآفرینی در برخی از نقاط زندگی اش به شکست هم رسیده است، اما چیزی که پس از آن اتفاق افتاده، معمولا متفاوت بوده است. کارآفرین پس از گذراندن زمان، انرژی و خرج کردن پول و یادگیری دلایل شکست، سرانجام کلید پیروزی را پیدا می کند.
۷- یک کارآفرین واقعی به حدی درگیر رشد و تعالی شرکت یا مجموعه خودش است که وقت کافی برای توجه به موفقیت های سایرین ندارد.
۸- هدف کسب وکار برای کارآفرین معمولی پول است در حالی که هدف برای یک کارآفرین واقعی بهترین بودن است. تبدیل شدن به یک کارآفرین با هدف به دست آوردن مقدار زیادی پول معمولا به شکست می انجامد. موفقیت در گرو ثروت نیست، بلکه بهترین بودن و به بهترین شکل انجام دادن کارها همواره پول و ثروت را با خود می آورد.
۹- یک کارآفرین معمولی، برای یادگیری وقت زیادی نمی گذارد، اما یک کارآفرین واقعی همیشه در پی یادگرفتن است. احتمالا بسیاری از ما آرزو داریم همیشه در دوران مدرسه باقی بمانیم. اما از آنجا که چنین چیزی ممکن نیست باید به نوعی خود را به چنین فضایی پیوند دهیم. همیشه با ذهنی باز آماده پذیرش و یادگیری چیزهای تازه درباره کسب وکارتان باشید.
۱۰- یک کارآفرین واقعی چیزهایی خلق می کند که به نظر افراد معمولی ساختن شان غیرممکن است. نظر شما در باره یک ماشین الکتریکی فوق العاده یا موشکی برای پرواز به ماه چیست؟ ساخت این چیزها برای افراد بسیاری غیرممکن است اما همه ما باید رویاهایی برای خودمان داشته باشیم. شما باید باور داشته باشید که غیرممکن هم شدنی است. پس فکر کنید که چه غیرممکنی را می خواهید ممکن کنید؟
