رسیدن به کامیابی بدون کارآفرینی
معضلی که اکثر کارآفرینان دارند این است که سبکی از زندگی را به خود تحمیل می کنند که برای آن ساخته نشده اند. علت این است که با قرار گرفتن در این جو خاص، فکر می کنند این همان کاری است که باید انجام دهند. به همین دلیل پیرو جمع می شوند و با چشمانی بسته قدم به داخل این گود می گذارند. به همین دلیل بسیاری از کارآفرینان احساس می کنند مسیر درست را گم کرده اند و انگیزه ی لازم برای ادامه ی راه را از دست می دهند.
این دسته مدام به دنبال یافتن پاسخ می گردند، تشنه ی راهنمایی اند، و هر کتاب و مقاله ای در این زمینه را مطالعه می کنند، به این امید که انگیزه ی از دست رفته شان ترمیم شود. اما پاسخ آنها ساده است: «شما برای این کار ساخته نشده اید». برای اینکه دید بهتری از موضوع به دست بیاورید، در ادامه ی این مطلب با دیجیاتو همراه باشید. استیو توباک در این باره می گوید: «وقتی با استارتاپ های حوزه ی فناوری آشنا شدم، بلافاصله فهمیدم مسیر آینده ام همین است. مثل این بود که سال ها گم شده باشم و در نهایت مسیر خود را از میان جنگلی پهناور به سمت روشنایی پیدا کرده باشم. مسیر پیش رویم به یکباره واضح شد. می دانستم باید در همین حوزه فعالیت کنم و همین کار را هم کردم. به دانشگاه برگشتم و مدرک مهندسی خودم را گرفتم».
او در ادامه می گوید: «حتی همان زمان هم سال ها با رسیدن به کوچکترین موفقیتی فاصله داشتم؛ در واقع بیشتر از ده سال. این ده سال را به عنوان مدیر ارشد اجرایی در چند شرکت موفق کوچک و بزرگ سپری کردم، و در این مدت با از بین رفتن حباب اینترنت، سهم من از مدیرعاملی استارتاپ چیزی جز شکست نبود».
اما نکته ی جالب تجربه ی شخصی او اینجاست: «از هیچکدام از انتخاب هایم پشیمان نیستم و خواهم گفت چرا. علتش این است که با خودم روراست بودم. از آن به بعد فرصت های زیادی برای اداره ی استارتاپ های مختلفی داشته ام اما هیچ یک از آنها را نپذیرفتم؛ چون کار من نبود. اگر می پذیرفتم نتیجه ای جز شکست نداشت؛ و این شکست شکست خوبی نیست». او ادامه می دهد: «من به جای آنکه خودم را به انجام کاری مجبور کنم که برایش ساخته نشده بودم، پله های ترقی را در شرکت هایی که برایشان کار می کردم طی کردم و پا جای پای مؤسسان و مدیران عامل فوق العاده ای گذاشتم که حقیقتاً برای این کار ساخته شده بودند. راستش را بخواهید، نمی فهمم چرا مدیرعامل یا مؤسس یک استارتاپ بودن اینقدر مُد شده است. چیزی که من متوجه شدم این بود که سمت نایب رئیسی هم می تواند به همان اندازه جذاب باشد و درآمد خوبی هم داشته باشد».
توباک مسیری که طی کرده است را اینگونه توصیف می کند: «من کارم را دوست داشتم، سالها برایش زحمت کشیدم و در این مسیر زندگی خوبی را تجربه کرده ام، تنها به این دلیل که با خودم روراست بودم و از روی حرف دیگران تصمیم نگرفتم. در عوض کاری را انجام دادم که برایم خوب بود. در رشته ای تحصیل کردم که برایم مناسب بود، تلاش کردم، تجربه های فراوانی کسب کردم، و شخصیت های تأثیرگذار حوزه ی فعالیتم را به خوبی شناختم. باقی قضایا اهمیتی ندارد».
هر روز تعداد زیادی از افراد را می بینیم که برای تبدیل شدن به یک کارآفرین هر کاری می کنند. جالب اینجاست که اغلب آنها نسبت به کاری که می خواهند انجام دهند هیچ ایده ای ندارند. به این ترتیب سالها زمان خود را تلف می کنند و در نهایت به همان جایی می رسند که از آن شروع کرده بودند؛ بی آنکه چیزی عایدشان شده باشد. و همه ی اینها ناشی از عدم شناخت خود و صرفاً به خاطر مقاله، وبلاگ یا کتاب هایی بوده که در این باره خوانده اند. شاید باورش سخت باشد اما این دقیقاً همان کاری است که همین حالا میلیونها نفر در سرتاسر جهان در حال انجام آن هستند. اما تنها کسانی پیروز این میدان سخت می شوند که برای این کار ساخته شده باشند، عاشق کارشان باشند و خود را به موفقیت متعهد بدانند. اکثریت کسانی که قدم در راه کارآفرینی می گذارند این ویژگی ها را ندارند و در طول زمان از این صحنه محو می شوند. همه ی آنها ایده و فکری داشته اند که فکر می کردند مهم ترین چیز است، اما به نظر می رسد ایده در این میان کمترین اهمیت را داشته باشد. همه ایده دارند؛ هر کسی که هیچ کاری هم در زندگی اش انجام نداده باشد، ایده ای دارد.
اما مهم ترین عامل چیست؟ کسانی که واقعاً برای کارآفرینی ساخته شده باشند، اهل عمل هستند. لازم نیست به آنها انگیزه بدهید. لازم نیست از کسی الهام بگیرند. آنها به محض پیدا کردن کار مورد علاقه شان، یعنی همان کاری که بهتر از هر کس دیگری انجام می دهند، دیگر نمی شود جلویشان را گرفت. کار تبدیل به زندگی شان می شود. واقعیت این است که بدون اینها هم می توان ظاهر کارآفرینان را به خود گرفت. اما با این نگاه نباید انتظار موفقیت داشت. پس اگر فکر می کنید می توانید در کاری بهترین باشید، همان را در پیش بگیرید. این همان مسیری است که شما را به موفقیت می رساند و به احتمال زیاد ممکن است کارآفرینی نباشد.