۳ مرحله ایجاد انگیزه در فروشندگان
این روزها، برقراری ارتباط خوب هدف اصلی تنها یک بخش از سازمان نیست بلکه کل سازمان به آن نیاز دارد. صرف نظر از عنوان شغلی و وظایف روزانه یک کارمند، وی نقش مهمی را در ایجاد تصویر عمومی و شهرت برند بازی می کند. ممکن است کارکنان تان متوجه نباشند، اما آنها هر دفعه که در رسانه های اجتماعی چیزی را منتشر می کنند، درواقع ارزش ها، رسالت و اهداف شرکت شما را ترویج و تبلیغ می کنند.
بنابراین مهم است که به کارکنان جدید نشان دهید که وجود آنها بسیار ارزشمند است.
نقش فروشندگان
فروشندگان درک کاملی از زیر و بم شرکت شما دارند. آنها دقیقا می دانند که چگونه باید خودشان را با انتظارات شما تطبیق دهند، به ماموریت شما اعتماد داشته باشند و احساسات مثبت شان را با جهان به اشتراک بگذارند. این افراد معمولا با تحولات و اخبار صنعت شما گام به گام حرکت می کنند و اطلاعات شان را در این زمینه به روز می کنند. همچنین همیشه به دنبال راه هایی برای بهبود زندگی هم تیمی ها یا مشتریان خود هستند. بهترین فروشندگان برند، فروشندگان باهوشی هستند که سخت کار می کنند و بازده کاری آنها دو برابر بیشتر از سایر کارمندان است. حالا تصور کنید اگر می توانستید کل تیم کاری را به یک ارتش قدرتمند و پرشور از سفیران برند تبدیل کنید، چه اتفاقی می افتاد. چنین افرادی درواقع با برند شما زندگی می کنند. اگر ابزار مناسب، دستورالعمل کاری، و محتوای لازم را در اختیار آنها قرار دهید و آنها را پشتیبانی کنید، مطمئن باشید که به بهترین و معتبرترین شیوه ممکن برند شما را به دیگران ارائه می دهند.با استخدام چنین افرادی دسترسی بیشتری به مشتریان خواهید داشت و بهتر می توانید روی آنها تاثیر بگذارید. انگیزه و جاه طلبی کارکنان، فروش را سرعت می بخشد، فرایند استخدام را تسهیل می کند، و شناخت برند را افزایش می دهد.
چگونه فروشندگان باانگیزه داشته باشیم؟
نمی توان شهرت و تصویر برند را جعل کرد یا خرید؛ برند باید اصالت داشته باشد و این کار نیازمند جهد و تلاش فروشندگان شما است. سه مرحله زیر به شما کمک می کند تا شور و انگیزه را در فروشندگان ایجاد کنید؛ فروشندگانی که متعهدند با افتخار شرکت شما را به دیگران معرفی کنند:
۱- الگوی ارتباطی و مدیریتی خوبی برای کارکنان باشید
به عنوان یک مدیر، نمونه یا الگو بودن چیزی فراتر از حفظ سودآوری شرکت است. همچنین الگو بودن برای کارمندان به معنای نمایش مهارت های بالای ارتباطی و شفافیت کاری است. زمانی که کارمندان یک تصویر روشن از مدیر خود دارند و می بینند که وی چگونه به مشکلات و چالش ها واکنش نشان می دهد و آنها را حل می کند، به طور طبیعی مدیر را الگوی خود قرار می دهند و سعی می کنند مانند او رفتار کنند. تحقیقات نشان داده زمانی که رابطه کارمندان و مدیران رابطه آزاد و دوطرفه باشد، کارکنان آینده روشنی را برای شرکت می بینند. کارکنانی که از طریق خط مشی شرکت تشویق به کار می شوند و انگیزه پیدا می کنند، بهتر می توانند اعتماد مشتریان را جلب کنند و ارتباطات پربازده و خوبی با آنها برقرار سازند.
۲- کارکنان را تشویق کنید
کارکنان متوجه می شوند که برای چه کاری به آنها پاداش داده شده است. معلوم است زمانی که شرکت ها تنها روی فروش تمرکز می کنند، فرصت برخورداری از فروشندگان خوب را از دست می دهند. تخصیص پاداش برای کارمندانی که بسیار بهتر از سطح انتظار شما کار می کنند، احساس غرور و افتخار، مالکیت، و مسئولیت را در میان آنها بیشتر می کند. قدردانی از کار خوب کارکنان، انگیزه آنها را بیشتر کرده و آنها را تشویق می کند تا بهتر کار کنند. استعفای داوطلبانه کارکنان در سازمان هایی که از برنامه قدردانی استفاده می کنند، ۳۱ درصد کمتر از شرکت هایی است که از کارکنان خود قدردانی نمی کنند.
۳- حمایت از رسانه های اجتماعی
یک مطالعه نشان داد که بادید از پست های به اشتراک گذاشته شده برند در رسانه های اجتماعی توسط کارکنان، بسیار بیشتر از همان پست هایی است که خود برند آنها را به اشتراک می گذارد. این امر مزیت خوبی برای برندها به شمار می رود، چرا که می تواند از این طریق، کارمندانش را به هواداران خوبی در رسانه های اجتماعی تبدیل کند. سیاست استفاده از رسانه های اجتماعی در شرکت را به کار بگیرید؛ سیاستی که تضمین کند کارمندان شما درک کاملی از اهداف شرکت داشته و بهترین برخورد را با مشتریان راضی و ناراضی دارند. فهرستی از بایدها و نبایدها تهیه کنید، و مطمئن شوید که دستورالعمل ها روشن و واضحند. سپس اجازه دهید که کارمندان خودشان کارشان را بکنند و سپس به پشتی صندلی تکیه دهید و گسترش نام برند خود را به تماشا بنشینید. اینترنت، محرک اصلی افکار عمومی برای راه اندازی استارت آپ های مدرن است. القای یک ذهنیت خوب درباره فروش در کل تیم های کاری باید از اهداف اصلی شرکت باشد. مشتریان شما دسترسی خوبی به رسانه های اجتماعی دارند، و تنها یک لغزش کوچک از سوی شما یا کارکنان تان کافی است تا نابود شوید.