بدیهی است که تغییرات شغل جدید، می تواند بسیار دشوار باشد. زیرا این تغییرات به انرژی، انگیزه و پشتکار فراوان نیاز دارند. سازماندهی و تنظیم فهرست کارهای تان، به پیشرفت و عبور از سختی های این تغییرات کمک خواهد کرد. نکته های زیر هم حتما موثرند.
۱٫ گوش کنید و یاد بگیرید.
یک فروشگاه لوازم خانگی برای هر کارمند جدیدش در سال اول استخدام، ۲۸۳ ساعت زمان برای آموزش کسب و کار، محصولات، و شرکت در نظر می گیرد؛ اما کارمندان شان فقط ۱۰ درصد بازده مالی دارند. فورا شروع به کار نکنید؛ در وهله ی اول زمان تان را به یاگیری کسب و کار اختصاص دهید.
۲٫ آنچه را در مصاحبه تان شنیدید، بیازمایید.
باید واقعیت هایی را که در مصاحبه فهمیدید بیازمایید. اگر در زمینه ای کمبود دارید آن را جبران کنید و اگر نقطه ی قوتی دارید رویش تأکید کنید. بنابراین، از تمام چیزهایی که در زمان مصاحبه فهمیدید فهرستی تهیه کنید و حالا که درون شرکت هستید آنها را بیازمایید و درک کنید.
۳٫ یک مشاور داشته باشید.
کارمندانی که برای کسب نقش جدیدشان یک مشاور پشتیبان دارند، بهره وری شان تقریبا ۶۰ درصد افزایش می یابد. یکی از دوستان یا مشاوران را برای کمک کردن به ایفای نقش جدیدتان انتخاب کنید. من اغلب ، با رهبران جدید کار می کنم. آن هم چند هفته پیش از شروع کار، وقتی هنوز قدم می زنند و فکر می کنند.
۴٫ نفسی تازه کنید.
قبل از شروع دوباره، کمی صبر کنید. کم تر از ۳۰ درصد مردم، هنگام عوض کردن شغل شان، در محدوده ی زمانی بین ترک کردن یک شغل و شروع دیگری؛ استراحت کافی دارند. وقتی شغل تان را عصر پنج شنبه ترک می کنید ، شنبه صبح سر شغل بعدی نروید. دست کم به یک هفته تعطیلات برای رهایی از فشارهای قبلی، و فکر کردن درباره ی کار و مشکلات آن نیاز دارید.
۵٫ روی روابط تان با رییس تان کار کنید.
امروزه کارمندانی که روابط باز و صادقاته ای با رییسانشان دارند، با سرعت بیش تری به موفقیت دست می یابند و هم چنین، برای رشد کسب و کارشان، اقدامات جسورانه ای انجام می دهند. مسئله این است که “حالا چطور می خواهید کار کنید؟ “، این فکر را تا زمان پیش آمدن یک تناقض یا سو تفاهم به تاخیر نیندازید. از رییس تان درباره ی کارهایی که موجب رضایت و هیجانش می شود بپرسید و سپس متقابلاً عمل نمایید.
۶٫ سراغ کف کار بروید.
من فقط سه هفته وقتم را با هنرمندان، انیماتورها و توسعه دهندگان کدهای تلویزیونی گذراندم و آنها را تماشا می کردم. حتی برخی صداها را در استودیو ضبط می کردم. من این طوری، بازی های ویدئویی را در استودیوهای بازی های بریتانیایی یاد گرفتم و توانستم سِمت مدیریتی ام را اجرا کنم. آن چند هفته ی اول کار، بسیار ارزشمند بود و بینش های خوبی درباره ی این بازی ها و سازندگان آنها به من داد. ۵ موضع مهم کسب و کارتان را شناسایی کنید که از نزدیک دیدنشان برایتان می تواند مفید باشد. باید زمانی را به پاسخ های تلفنی خدمات مشتری، بازدید فروش و نیز، بررسی طراحی فناورانه، اختصاص دهید. بروید، ببنید، بررسی کنید، افراد را ملاقات کنید و از آنها یاد بگیرید و کنجکاو باشید.
۷٫ نخست روی تیم تان تمرکز کنید.
در دوماه اول، بفهمید که تیم تان خوب است یا نه. موفقیت یک رهبر جدید از قدرت تیمی حاصل می شود که به او رسیده است، یا از سرعت و اثر بخشی تغییرات آن تیم، و جذب استعدادهای مناسب برای به ثمر رساندن راهبرد موفق کسب و کارشان. با توجه به موقعیت فعلی تیم تان، ببینید به چه توانمندی هایی در تیم رهبری تان نیاز دارید، و ارزیابی کنید چه کسانی این انتظارات را برطرف می کنند و چه جاهایی این تیم، نیاز به تغییر دارد. من هرگز از هیچ تیم اجرایی نشنیدم که بگوید که تغییرات رهبری را به سرعت انجام داده است. من فقط تاسفات ناشی از سرعت کم این تغییر را شنیده ام. با سرعت، ارزیابی و عمل کنید تا بتوانید تیم آبدیده ی خوبی ایجاد کنید.
۸٫ از زمان تان عاقلانه استفاده کنید.
در هفته های اول شغل جدیدتان، وقت آزادتری نسبت به تمام زمان های دیگرتان دارید، پس عاقلانه از آن استفاده کنید. با مشتریان، همکاران و سهامداران سازمان تان ملاقات کنید. به همه بازبینی های کسب و کار و جلسات برنامه ریزی مالی توجه نکنید. از این که نسبت به صرف شدن زمان تان، سخت گیر باشید. نگذارید که تقویم ، زندگی تان را در دست بگیرد. ترکیب زمان ایده آل تان برای صرف ملاقات با مشتریان، کسب بینش های بیرونی، تصمیم گیری های راهبردی، هدایت تیم ، و زمان تفکر نیاز به آموزش گام به گام و برنامه ریزی دارد.
۹٫ انتظار نداشته باشید سریع با دیگران دوست شوید.
اگر فعالانه عمل نکنید، احتمالا در شرکت جدید احساس تنهایی خواهید کرد. احتمالاً، شما پشت روابط محکم و دوستانه ای هستید که چندین سال قدمت دارند. باید گفت ایجاد این چرخه ی داخلی جدید زمان بر است ولی صبورانه استقامت کنید.
۱۰٫ از اتفاقات دور و برتان سر دربیاورید.
نخستین باری را به یاد بیاورید که به یک کشور خارجی رفتید و در موقعیت فرهنگی و اجتماعی آنجا قرار گرفتید؟ وقتی که از شرکتی به شرکت دیگر می روید، همان ریسک متوجه شماست. شما به خاطر تخصص، رهبری و پس زمینه ی خاص تا استخدام شدید، اما حالا باید در دنیای جدیدی کار کنید. کنجکاو باشید و فرهنگ جدید را یاد بگیرید. تفاوت ها را بشناسید و بفهمید سازگاری با کدام شان برای تان سخت تر یا آسان تر است.
۱۱٫ اهداف نتیجه بخش شخصی خودتان را ایجاد کنید.
از این شروع تازه، به عنوان فرصتی برای تمرکز بر اهداف شخصی تان استفاده کنید، خواه درباره ی قوی تر کردن تیم رهبری تان باشد یا افزایش درک تان از بازارهای نوظهور. هر چه هست، آن را بر اساس طرح و نقشه ی خودتان بنا کنید. از بلاگ هایی که می خوانید، خبرگانی که از آنها پیروی می کنید، و همایش هایی که در آنها برای ارتقای یادگیری مستمرتان شرکت می کنید، فهرست تازه ای درست کنید.
۱۲٫ یک دماسنج جدید بسازید.
در شرکت قبلی تان می دانستید چه چیزی ارزشمند بوده است، چطور می توانستید موفق شوید، چه کسی به حرف هایتان توجه می کرد و چه کسی نادیده اش می گرفت. پس شروع کنید دماسنج جدید موفقیت تان را بسازید، تا به شما نشان دهد داغید یا سرد.
۱۳٫ فرصتی برای آموزش بیابید.
بزرگ ترین اشتباه شرکت ها در قبال نیروهای استخدامی جدید، این است که در یادگیری از آنها شکست می خورند. تخصص یا مهارت منحصر به فردتان چیست و چه طور می توانید آن را به دیگران آموزش دهید وقتی در حال یادگیری از شرکت جدیدتان هستید؟
رهبران جدیدی که سریعا به موفقیت دست می یابند، نشانه هایی از همدلی و فروتنی دارند؛ و هم چنین با رویکردهایی مناسب، تحت فشار مقاومت می کنند. صبور و کنکاش گر باشید و چشم تان و گوش تان را باز کنید. مهم تر از همه این که به خودتان زمان دهید و در طول راه، موفقیت هایتان را جشن بگیرید.
