۳ فاکتور مهم در کارآفرینی
اینکه ما بخوایم کسب و کار خودمون رو داشته باشیم اصلا ایده بدی نیست، اما آیا فقط یک ایده خوب لزوما میتونه به موفقیت تبدیل بشه؟ مسلما نه! هیچ تا حالا به این موضوع فکر کردین که چرا اکثر کسب و کارهای شخصی که استارت میخورن در ماه های اولیه با شکست مواجه میشن و باعث ایجاد افسردگی و دلسردی در صاحبان کسب و کار میشن؟
این روزها تب و تاب راه اندازی کسب و کارهای شخصی بد جوری بالا گرفته، هر کسی که در یک ارگان دولتی یا خصوصی مشغول به کاره و به اصطلاح حقوق کارمندی میگیره، وقتی به اواسط برج نزدیک میشه و میبینه نه تنها پس اندازی نداره، بلکه باید تا آخر ماه برای هزینه های روزمره دو دو تا چهار تا بکنه و از تفریحات و خوشی های احتمالی که میتونسته داشته باشه کاملا محرومه، اولین جرقه ای که به ذهنش میرسه اینه که دیگه باید برای خودم کار کنم و به اصطلاح آقای خودم باشم! وضعیت اقتصادی نابسامان؛ تورم، عدم استفاده از نیروهای متخصص در جایگاه های مناسب شغلی، همسو نبودن تلاش های انجام شده در محیط کار با میزان درآمد، اختلاف های طبقاتی سر سام آور، مقایسه های کورکورانه با اطرافیان، عدم علاقه و حس تعلق به کار و خیلی فاکتورهای دیگه که قطعا همین لحظه به ذهن شما هم خطور کرده، میتونن جرقه های ایجاد این افکار در ذهن هر کدوم از ما باشه.
۱- داشتن تخصص لازم
اولین فاکتوری که باید در نظر داشته باشیم داشتن تخصص لازم برای ایجاد کسب و کاره. این تخصص فقط نباید در زمینه اون کار باشه! تعجب نکنین… شخصی که میخواد مدیریت یک کار رو به عهده بگیره باید در هر زمینه ای تا حد متوسط اطلاعات داشته باشه، مالی و حسابداری، بازاریابی، برندینگ، مشتری مداری و و و… اشتباه نکنین، منظور من این نیست که یک فرد باید به تنهایی در مورد همه این موارد تصمیم گیری کنه! بلکه داشتن تخصص در این موارد میتونه به یک مدیر کمک کنه تا بهترین ها رو جذب بکنه و به کار بگیره و بدونه آیا نظراتی که داده میشه مناسب هست یا نه. پس از همین امروز شروع کنین مطالعات عمومی و تخصصی تون رو بالا ببرین و نه هر روز، بلکه هر ساعت چیزهای جدید آموزش ببینین.
۲- داشتن پشتکار و صبر
دومین فاکتوری که خیلی از ماها بهش بی توجهیم صبر و استفامته. مسلما یک کسب و کار نوپا تا بخواد شناخته بشه و به درآمدزایی و سود برسه به زمان نیاز داره، باید بدونیم که یک کارآفرین ممکنه مجبور باشه چند سال اول رو فقط از پس اندازش خرج کنه و نباید انتظار داشته باشه حساب بانکیش روز به روز پر بشه. کسی که میخواد کسب و کار راه بندازه باید تحمل بی خوابی کشیدن، تحمل انتقاد و شنیدن ناملایمات، تحمل شنیدن جملات منفی حتی از نزدیکترین اشخاص زندگیش رو داشته باشه. پس اگر فقط به امید کسب درآمد بیشتر میخواین استارت کاری رو بزنین و فکر میکنین که یک شبه راه صد ساله رو طی میکنین باید بهتون هشدار بدم که همینجا دست نگه دارین و متوقف شین.
۳- بلوغ فکری
سومین فاکتور که ارزش و اهمیتش به میزان دو فاکتور قبلیست، بلوغ فکریه. شروع یک کسب و کار از یک ایده شروع میشه، اما خیلی مهمه که اون ایده پخته باشه و همه جوانب در نظر گرفته بشه، یک پشتوانه فکری محکم پشت اون ایده باشه و همه جوانب کار از ابتدا تا انتها در نظر گرفته شده باشه. وقتی صحبت از بلوغ فکری میشه اصلا منظور سن و سال نیست، هر چند نمیتونیم منکر این قضیه بشیم که با بالا رفتن سن،انسان ها به رشد و بلوغ فکری میرسن، اما خیلی از جوان ها و میان سال هایی هم وجود دارن که بعد بالغ شخصیتی قوی ای دارن و در مقابل افراد مسنی هم هستن که به بلوغ فکری نرسیدن! علاوه بر این سه فاکتوری که در موردشون صحبت کردیم، فاکتورهای دیگه ای هم هستن که تاثیرگذار هستن، مثل داشتن پشتوانه مالی، وجود یک حامی فکری و احساسی قوی، اعتقاد و ایمان قلبی به کاری که انجام میدیم، آینده نگری و تا حدودی بلند پروازی، میل به شهرت و از همه مهمتر تمایل به خدمت به کشور عزیز و سربلندمون ایران…
شما چطور فکر میکنین؟ فکر میکنین میتونین کسب و کار خودتون رو استارت بزنین و با همه موانع و مشکلات پیش رو مقابله کنین یا ترجیح میدین در جایگاه فعلی تون بمونین؟