پرش لینک ها

۷ گام برای جایگاه سازی برند

جایگاه سازی یک برند، تمام ویژگی هایی است که شما برای نام تجاری خود تعریف و طراحی کرده اید و این ویژگیها همانند یک نقاشی در ذهن مخاطبان شما جای گرفته است. هنگامی که برند (نام تجاری) خود را تعریف می کنید، گام مسلم بعدی، تثبیت موقعیت آن برند (جایگاه سازی برند) است، اما چگونه و طی چه فرایندی می توانیم جایگاه مناسبی را ذهن مشتری بدست آوریم!

همه ی ما اهداف را دوست داریم و به دنبال خلق برند به عنوان یک هدف هستیم اما فرایند کارآمد و مفید برای تدوین برنامه ای مدون دستیابی به برند را مورد توجه قرار نمی دهیم پس در ادامه در نظر داریم مراحل ۷ گانه برای برنامه ریزی و دستیابی به جایگاه مناسب برند را با یکدیگر مرور نماییم.



گام اول در جایگاه یابی برند: شناسایی مجموعه ای از محصولات رقابتی

در سطوح مختلف و بسیاری می توان از تجزیه و تحلیل های موضع یابی استفاده کرد: سطح شرکت ، سطح واحد فعالیت ، سطح طبقه محصول ، سطح خانواده خاصی از محصولات یا سطح نام تجاری خاص. در سطح شرکت یا واحد فعالیت ، از چنین تجزیه و تحلیل هایی می توان برای تعیین نحوه جا افتادن یک شرکت یا یک واحد فعالیت در بازار در مقایسه با رقبایشان استفاده نمود. در سطح طبقه محصول ، این تجزیه و تحلیل به بررسی نظرات مشتریان درباره انواع محصولاتی می پردازد که از نظر آنها جایگزین یکدیگرند و می توانند نیاز اساسی یکسانی را برآورده سازند. مثلا فرض کنید که یک شرکت دارد معرفی و عرضه یک نوشیدنی جدید مناسب صبحانه را بررسی می کند. این محصول جدید باید با دیگر غذاهای صبحانه مثل تخم مرغ ، سوپ جو ، پنیر و حتی لقمه های نان و پنیر رقابت کند. برای درک موقعیت این محصول جدید در بازار ، مدیر بازاریابی بر اساس ویژگی های تعیین کننده کلیدی مختلف می تواند نظرات مصرف کننده را در خصوص این محصول جدید و در مقایسه با دیگر محصولات جایگزین موجود جویا شود و به دست آورد.
وقتی که رقبا نام های تجاری مختلف و متعددی را به یک طبقه محصول می افزایند؛ از تجزیه و تحلیل موضع یابی در سطح محصول یا سطح نام تجاری می توان برای درک بهتر دلیل جذاب بودن برخی نام های تجاری نزد مشتریان، برای موضع یابی محصولات یا نام های تجاری جدید یا ارتقای جایگاه محصولات یا نام های تجاری موجود ، و برای شناسایی فرصت های رقابتی جدید استفاده نمود. در هر سطحی که تجزیه و تحلیل موضع یابی انجام بشود ؛ نحوه انتخاب محصولات (یا طبقه محصولات یا شرکت ها) توسط فرد تحلیلگر ، بسیار مهم و حیاتی است. آن دسته از تحلیلگرانی که محصولات جایگزین مهم یا رقبای بالقوه را نادیده می گیرند ممکن است شرکت را در معرض خطر مواجهه با رقابت های پیش بینی نشده قرار بدهند.

article_image_one_504.jpg

گام دوم در جایگاه یابی برند : شناسایی ویژگی های تعیین کننده

موضع یابی را می توان بر اساس انواعی از ویژگی ها انجام داد، برخی از آنها که دارای ویژگی ها یا منافع مطلوب و مناسب به عنوان یک معیار موضع یابی برخوردارند به جای دیگر ویژگی ها استفاده می شوند. انواع متداول مبانی موضع یابی عبارتند از:

  • جذابیت فیزیکی: جذابیت های فیزیکی اغلب در موضع یابی فیزیکی محصول و بنابراین در رابطه با محصولات صنعتی استفاده می شوند.
  • منافع: مثل جذابیت ها، مستقیما به یک محصول مرتبط می باشند.
  • کاربرد: که شامل استفاده نهایی، جمعیت شناختی، روانی یا رفتاری و محبوبیت است.
  • انتساب(اصل و نسب): شامل کسی که آن را می سازد.
  • فرآیند تولید: اغلب سوژه تلاش های موضع یابی یک شرکت است.
  • اجرا: به عنوان یک مبنای موضع یابی به وسیله برخی از تولید کنندگان پوشاک که می گویند لباس های ورزشی شان تنها از پشم خالص است استفاده می شود.
  • ظهرنویسی ها: ظهرنویسی ها دو نوع اند، ظهر نویسی های صورت گرفته توسط متخصصین و ظهرنویسی هایی که به منظور ترغیب حسن تقلید مشتری صورت می گیرد.
  • مقایسه: مقایسه با یک محصول رقیب کار رایجی است.
  • موضع یابی زیست محیط دوست: به دنبال آن است که از شرکت تصویر یک شهروند خوب را جا بیندازد.
  • کلاس محصول: مثل وقتی که قهوه خشک شده به عنوان یک نوع محصول جدید و متفاوت در مقابل قهوه عادی یا فوری معرفی شد.
  • قیمت/کیفیت: قیمت ارزان به همراه کیفیت خوب.
  • کشور یا حوزه جغرافیایی: پسته ایران ، خاویار ایران.

     


مصرف کنندگان می توانند از ویژگی های زیادی برای ارزیابی محصولات یا نام های تجاری استفاده کنند اما تعداد کمی از این ویژگی ها بر انتخاب مشتری تاثیر می گذارند، زیرا مصرف کنندگان تنها از آن ویژگی هایی که می شناسند برای ارزیابی استفاده می کنند. هر قدر متغیر بیشتری در ارزیابی یک محصول استفاده شود، احتمال سردرگمی و حتی بی اعتمادی مصرف کننده بیشتر می شود. فعالیت موضع یابی باید تا حد امکان به شکلی ساده انجام شود و به هر قیمتی از پیچیده شدن این فرآیند باید جلوگیری نمود. هنگام استفاده از یک یا چند ویژگی به عنوان مبنایی برای موضع یابی باید به خاطر داشت که اهمیت قائل شده برای هر ویژگی اغلب متفاوت از اهمیت داده شده برای ویژگی های دیگر است. حتی یک ویژگی مهم نیز ممکن است تاثیر زیادی روی انتخاب مشتری نداشته باشد، اگر از نظر او همه نام های تجاری موجود در بازار از حیث آن ویژگی تقریبا یکسان باشند.

گام سوم در جایگاه یابی برند : جمع آوری اطلاعات مربوط به نظرات مشتریان درباره محصولات موجود در محیط رقابتی

مدیر بازاریابی پس از انتخاب یک سری محصولات رقابتی ، می باید بداند کدام ویژگی ها برای بازار هدف تعیین کننده اند و همچنین طبقه محصول در دست بررسی را نیز می باید بشناسد. او همچنین می باید نظر مشتریان درباره محصولات مختلف در محیط رقابتی را با توجه به این ویژگی ها بداند. این اطلاعات بازار را باید در وهله نخست از طریق انجام تحقیقات کیفی، مصاحبه یا گروه های کانونی ، به دست آورد تا مشخص شود که کدام ویژگی ها، تعیین کننده اند. سپس به منظور جمع آوری اطلاعات مربوط به امتیاز محصولات رقابتی از حیث این ویژگی ها ، می باید تحقیقات کمی – شاید نظر سنجی از مصرف کنندگان- صورت پذیرد.


گام چهارم در جایگاه یابی برند: تجزیه و تحلیل موقعیت فعلی محصولات در محیط رقابتی

فارغ از اینکه فرایند موضع یابی درباره یک محصول جدید هنوز معرفی و عرضه نشده صورت می گیرد یا درباره موضع یابی مجدد محصولی که موجود است ، مهم آن است که درکی روشن از موضع یابی محصولات رقابتی انتخاب شده صورت بگیرد. یک ابزار مفید برای انجام چنین کاری استفاده از شبکه موضع یابی یا نقشه ادراکی است. شبکه موضع یابی نمایش و ارائه بصری از موقعیت های محصولات یا نام های تجاری مختلف در محیط رقابت با توجه به دو ویژگی تعیین کننده، فرآهم می آورد. بنابر تعریف، نام تجاری ای که مصرف کننده آن را نمی شناسد، نمی تواند جایی را در ذهن آن مصرف کننده اشغال کند. اغلب مشتری سه یا تعداد کمتری از نام های تجاری موجود در یک طبقه محصول را خوب می شناسند، با وجود اینکه تعداد نام های تجاری موجود بیش از ۲۰ تا می باشد.بنابراین بسیاری از نام های تجاری جایی در ذهن و خاطر بسیاری از مصرف کنندگان ندارند. بنابراین اولین قدم در کسب جایگاهی متمایز و بارز برای یک نام تجاری ، آگاه کردن بازار و معرفی آن نام تجاری است. به این منظور باید نام تجاری را دائما و موکدا همراه یک یا چند مفهوم موثر بر تصمیم خرید مصرف کننده تبلیغ نمود. با ایجاد رابطه قوی بین یک نام تجاری و تعداد محدودی از ویژگی ها می توان جایگاهی برجسته برای یک نام تجاری ایجاد کرد. تعیین ویژگی هایی که بر اساس آنها جایگاه محصول مشخص می شود ، دستاورد اصلی فرآیند موضع یابی بازار و محرک اساسی استراتژی ارتباطات بازاریابی و همچنن استراتژی کلی شرکت است که نهایتا طراحی و اجرا می شوند. بدون داشتن اطلاعات شفاف درباره موقعیت مورد نظر محصول ، آژانس های تبلیغاتی ، کارکنان فروش و دیگر افراد دست اندرکار در آگاه کردن مردم و شناساندن محصول به بازار؛ انجام این کار مهم به دشواری صورت خواهد گرفت.

گام پنجم در جایگاه یابی برند : تعیین برترین ترکیب ویژگی ها از نظر مشتریان

تحلیلگران می توانند به روش های مختلف برتری های مشتری را ارزیابی و از آنها در یک تجزیه و تحلیل موضع یابی استفاده کنند. مثلا می توان از پاسخ دهندگان به نظرسنجی پرسید که محصول یا نام تجاری ایده آل آنها در یک طبقه محصول چیست؟ و چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ سپس پاسخ دهندگان به پیمایش می توانند محصول ایده آل خود و محصولات موجود را بر اساس چند ویژگی رتبه بندی کنند. یک روش دیگر آن است که از پاسخ دهندگان به پیمایش خواسته شود که نه تنها نظر خود را درباره میزان شباهت میان هر جفت نام تجاری موجود بیان کند بلکه نشان دهند و بگویند که برای هر یک از آنها چقدر اهمیت و برتری قائل اند. در هر صورت، تحلیلگر با استفاده از تکنیک های آماری مناسب می تواند محل امتیازهای ایده آل داده شده توسط مشتریان را، در رابطه با موقعیت های نام تجاری مختلف موجود در بازار، بر روی نقشه فضای محصول مشخص سازد.
روش دیگر ارزیابی برتری ها و انتخاب ها و مصالحه های مشتریان، استفاده از یک تکنیک آماری است به نام تجزیه و تحلیل ترکیبی(Cojoint analyzing) از مشتریان نظرسنجی می شود و از آنها می خواهند که بگویند از میان ترکیبات فرضی یا واقعی مختلف(ترکیبات محصول) کدام یک را بیشتر می پسندند و ترجیح می دهند. ترکیباتی که ویژگی هایشان متفاوت از یکدیگر است با تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از این نظر سنجی، مدیر بازاریابی می تواند بفهمد که کدامیک از آن چند ویژگی از بقیه ویژگی ها مهمترند. سپس از این نتایج می توان در تجزیه و تحلیل های موضع یابی استفاده نمود. از هر روشی که استفاده شود، نتایج یکسان خواهد بود و مجموعه یا خوشه ای فرضی از نقاط ایده آل را برای یک بخش از مصرف کنندگان به دست می دهد.

گام ششم در جایگاه سازی برند : بررسی ارتباط میان برتری های بخش های بازار با موقعیت فعلی محصولات

یک معیار مهم برای تعریف بخش های بازار، تفاوت در منافع مورد نظر و مورد جست و جوی مشتریان است. از آنجا که تفاوت های میان نقطه ایده آل مشتریان گویا و بیانگر تنوع و تفاوت در منافع مورد نظر آنهاست، اما یک تجزیه و تحلیل موضع یابی بازار می تواند به سرعت بخش های برجسته بازار و همچنین نظرات مشتریان درباره تجاری مختلف را شناسایی کند و آشکار سازد. وقتی که نقطه ایده آل مشتریان در دو یا چند محل روی نقشه فضای محصول متمرکز می شوند و کنار یکدیگر قرار می گیرند تحلیلگر می تواند هر مجموعه را یک بخش بازار برجسته و مشخص قلمداد کند. جهت استفاده در تجزیه و تحلیل ها، هر خوشه یا مجموعه توسط دایره ای که بیشتر نقاط ایده آل آن بخش را دربر می گیرد مشخص می گردد؛ اندازه این دایره نشان دهنده اندازه و تعداد مشتریان موجود در یک بخش خاص می باشد. قدم ششم نه تنها بخش فرآیند موضع یابی تجزیه و تحلیل را به پایان می رساند و تکمیل می کند بلکه فرصت های جدید برای تولید محصولات جدیدی که بتوانند نیازهای کم تامین شده یا تامین نشده مشتریان کنونی را برآورده سازند، مشخص می سازد.


گام هفتم در جایگاه سازی برند : تهیه گزارش جامع به منظور کمک به فرایند طراحی استراتژی بازاریابی

تصمیم نهایی درباره محل مناسب عرضه یک محصول جدید یا موضع یابی مجدد یک محصول موجود، می باید بر پایه تجزیه و تحلیل هدفگیری بازار مبتنی باشد. موقعیت انتخاب شده باید با برتری های یک بخش بازار خاص هم خوانی داشته باشد و موقعیت های فعلی نام های تجاری در حال رقابت با یکدیگر را نیز مورد توجه قرار داده باشد. همچنین می باید جذابیت فعلی و آتی بازار هدف (اندازه آن، رشد مورد انتظار و محدودیت های محیطی) و نقاط قوت و ضعف نسبی رقبا را نشان بدهد و مشخص سازد. چنین اطلاعاتی، به همراه تجزیه و تحلیلی از هزینه های لازم برای کسب و حفظ این موقعیت ها؛ ارزیابی آثار اقتصادی استراتژی های مختلف موضع یابی بازار را ممکن و میسر می سازد.
وقتی که تفاوت چندانی میان محصولات وجود ندارد، که این دسته از محصولات را محصولات مشابه می نامند، یا وقتی که منفعت خاص و متمایزی عاید مصرف کننده نمی شود؛ نه تنها موفق نشدن دشوار است، بلکه مسایل اخلاقی هم قد علم می کنند. پس از اینکه ویژگی های مطلوب برای موضع یابی محصول تعیین شد، باید آنها را مکتوب کرد تا آنهایی که دست اندرکار طراحی و اجرای استراتژی بازاریابی اند درک مشخصی از آنچه که برای آن محصول در نظر گرفته شده داشته باشند و بدانند که آن محصول کجا می تواند موفق تر باشد. برای این کار دو روش متداول وجود دارد. در روش کلاسیک، یک گزارش موضع یابی(Positioning statement) تهیه می شود. در روشی جدیدتر، که روز به روز مورد استقبال تعداد بیشتری از شرکت ها قرار می گیرد، یک گزاره ارزش(Value proposition) برای آن محصول نوشته می شود.
گزارش موضع یابی گزارشی است موجز و مختصر که بازار هدف تعیین شده برای یک محصول و طبقه محصولی را که عرصه رقابت آن محصول می باشد شناسایی و معرفی می کند و منافع منحصر به فردی را که این محصول عرضه می دارد بیان می کند. یک گزاره ارزش نیز آشکارا و به صراحت مشخص می سازد که محصول برای مشتری چه کاری انجام می دهد (و گاهی چه کاری انجام نمی دهد) و همچنین حاوی اطلاعاتی است درباره قیمت محصولات شرکت در مقایسه با محصولات رقبا. هم گزارش موضع یابی و هم گزاره ارزش می باید گزاره فروش بی نظیر(Unique selling proposition) محصول مورد بررسی را منعکس کنند. در این حالت، آنها مبنایی را نشان می دهند که شرکت به اتکای آن قصد دارد به مزیت رقابتی پایدار از طریق متمایز کردن محصول خود از محصولات رقبا دست یابد.

ارسال دیدگاه

این وب سایت از کوکی ها برای بهبود تجربه وب شما استفاده می کند.
خانه
فروشگاه
مقالات
جست و جو
Explore
Drag